یک رمان عاشقانه و زیبای دیگه به نام دالان بهشت رو امروز برای شما در سایت آماده کردیم این کتاب بسیار زیبا و جذاب هستش و به شما توصیه میکنم که اون رو بخونید نویسنده این کتاب خانم نازی صفوی و در کجموع این کتاب 370 صفحه میباشد نکته ای که باید به شما بگم این هستش که این کتاب به صورت فرمت pdf و فرمت مناسب موبایل برای دانلود شما آماده شده و میتونید ازش استفاده کنید .
این داستان درباره عشق یک دختر و پسر جوانیست که به دلایل پر توقع بودن و در واقع خواسته های بیش از حد دختر به جدایی و ناکامی میرسه و خوب همه ما هم میدونیم که زیادی خواهی و بیش از اندازه خواستار چیزی بودن باعث لطمه زدن به شریک زندگی میشه و در این کتاب هم همینگونه داستان پیش میره اما بعد از اندکی و تنهایی و گذر زمان دختر متوجه اشتاباهات خودش میشه و با گذر زمان این دو دوباره در مسیر زندگی یک دیگه قرار میگیرند
بخشی از رمان دالان بهشت
ولی افسوس که این واقعیت ها را به چه قیمت سنگینی فهمیدم . هنوز هم یاد آن روز ها پشتم را می لرزاند . روز هایی که عشق به محمد حسرت داشتنش . غصه از دست دادنش رنج جدایی و غریبی و بی کسی عجیبی که بدون او حس میکردم و غریبه بودن در بین نزدیک ترین کسانم توی خانه خودم داغانم میکرد . داغی که بر قلب و غرور خورده بود روحم بدجور جوری شکسته و حقیر کرده بود . از وجودم و خودم بدم می آمد . انگار پیش خودم زار و بی مقدار شده بودم . احساس تلخ زلیل و بی ارزش بودن مرا میکشت . همانطور که روزی از احساس عشق محمد نسبت به خودم احساس سر افرازی و سربلندی میکردم حالا از این حس که او بود که مرا نخواست شکسته و خرد بودم . هیچ دردی به عضمت شکستن غرور آدم آن هم از دست عزیزی که همه کس آدم است
بی اختیار زمان و مکان فراموشم شد . از جا پریدم لحظه ای به گردنش آویختم و گونه اش را بوسیدم در حالی که از شعف و شادی آرزو میکردم آن لحظه تا ابد طول بکشد و آن جاده هیچ گاه تمام نشود . بعد از سال ها انتظار دوباره دست هاین و ......