یکی از کتاب های راهنمای انگیزشی را می توان به کتاب چهار میثاق مرتبط دانست. این اثر بسیار جذاب از یک نویسنده و سخنران مکزیکی به نام دون میگوئل روئیز به جا مانده است. این نویسنده در 4 عنوان پیام خود را به مردم جهان رسانده است که این 4 پیام بدین شرح است: گناه کردن با کلام ممنوع، به خود نگرفتن اتفاقات پیرامون، قبول نکردن تصورات بیجا و در آخر اینکه همیشه تا حد توان خود تلاش کنید دون میگوئل روئیز مکزیکی معتقد است که با انجام این 4 اصل تغییرات مثبتی را در زندگی خود احساس خواهید کرد. شاید با خود بگویید که تمامی این پیام ها را قبلاً شنیدهاید اما خواندن این 4 اصل به زبان شیوای این نویسنده می تواند جرقه ای در ذهنمان برای عمل کردن به آنها باشد.
این کتاب عنوان میکند که هر چیزی که در اطراف خود میبینیم ( چه در بیداری و چه در خواب ) همگی آنها رویا هستند. تنها تفاوت، حس کردن اشیاء در بیداری است و این عاملی است تا نتوانیم به درک درستی از حقیقت برسیم. در واقع پرواضح است که اگر بخواهیم به شادی برسیم باید پیام هایی دریافت کنیم که در آن ترس وجود ندارند یا اینکه پیام هایی را شکل دهیم که مبتنی بر عشق هستند که اینها سبب ایجاد موفقیت و شادی بیشتر خواهند شد.
کتاب چهار میثاق نیز همواره میکوشد تا ما را در این مسیر یاری دهد. در واقع فصل اول به ما میفهماند که کلام یک شمشیر دو لبه است که میتواند کُشنده و یا شیرین باشد و یا در فصل دوم میگوید که هر کلامی که از دیگران جاری میشود الزماً به شما ارتباطی ندارد، پس برای یک زندگی خوب آن را به خود نگیرید. در فصل های بعدی نیز به خوبی دو میثاق بعدی توضیح داده شده اند.
بخشی از کتاب چهار میثاق
با مقایسه ذهن انسان و کامپیوتر غیب را میشود به ویروس کامپیوتری تشبیه کرد . ویروس کامپیوتری قطعه ای از زبان کامپیوتر است که به همان زبان بقیه رمز ها نوشته شده است . با این تفاوت که به قصد صدمه زدن ساخته شده . این رمز وقتی که اصلا انتظارش را ندایید وارد برنامه کامپیوتر شما میشود و اغلب شما اصلا متوجه آن نمیشوید . هنگامی که این رمز وارد شد مامپیوتر شما دیگر درست کار نمیکند یا این که اصلا کار نمیکند چون رمز ها آن چنان با پیام های مشکل زا در آمیخته اند که دیگر نمیتوانند نتایج مطلوبی به دست دهند غیبت هم دقیقا به همین شیوه عمل میکند . مثلا شما کلاس جدیدی را با آموزگار جدیدی آغاز کرده اید و از مدت ها قبل منتظر این واقعه بوده اید . روز اول کلاس پیش کسی می روید که قبلا این کلاس را گذرانده است او به شما میگوید : این معلم آدم متفرعن و پر مدعایی است و اصلا نمیداند درباره چه حرف میزند . به علاوه آدم فاسدی است مراقب خودت باش !