از کتابهای بسیار معروف جهان که فقط در ایران بیشتر از 60 نوبت چاپ شده است، کتاب چهار اثر فلورانس از نویسنده ای آمریکایی است که اسکاول شین نام دارد. این هنرمند که در رشته های دیگری مانند: تصویرگری، نقاشی و ... نیز دستی داشته است، در میانههای زندگی خود راه جدیدی را برای خود انتخاب می کند. ایشان به یکباره درمی یابند که زندگی که جنگ نیست، بلکه بازی است که باید به خوبی با آن کنار بیاییم. کتاب چهار اثر فلورانس بدرد کسانی میخورد که در ابتدای زندگی خود هستند و می خواهند الگوی مناسبی از زندگی کردن را برای خود انتخاب کنند. در واقع به خوبی می توان اذعان داشت که این کتاب درباره قانون جذب، سلامتی، خوشبختی و ثروت به رشته تحریر درآمده است.
اسکاول شین معتقد است که ما آدمها هر چه را که در ذهن خود پرورش میدهیم، به آن خواهیم رسید. در واقع نویسنده کتاب چهار اثر فلورانس اعتقاد دارد که ذهن از سه بخش نیمه هشیار، هشیار و هشیاری برتر شکل گرفته است. در واقع در بخشی از این کتاب به این نتیجه رسیده است که هر گفتاری مناسبی با ذهن نیمه هشیار سبب خوشبختی آدمها خواهد شد.
همچنین نویسنده در بخش دیگری از کتاب که قانون توانگری نام دارد که به این نتیجه رسیده است که اگر موفقیت می خواهید باید تدارک رسیدن به آن را نیز ببینید. به زبان دیگر خانم شین می گوید: اگر فردی برای موفقیت تلاش می کند ولی انتظار شکست دارد حتماً شکست میخورد. در بخش دیگری از کتاب که نفوذ کلام مورد بحث است، نویسنده می کوشد که به خواننده بفماند تنها دشمنی که انسان دارد در دورن خودش است و در واقع این زبان است که او را از موفقیت منع میکند. توصیه می کنیم این کتاب ارزشمند درباره موفقیت شخصی را مطالعه کنید.
بخشی از کتاب چهار اثر فلورانس
روزی به فروشگاهی رفتم که مدیرش را از قبل میشناختم بهیکی از کارمندان او یک کارت حاوی جملات تاکیدی داده بودم به شوخی به او گفتم برای تو کارتم را هدر نمیدهد چون از آن استفاده نمکنید
گفت حالا یکی بده قول میدهد که از آن استفاده کنم هفته ی بعد که به آن جا رفتم یک کارت به او دادم . قبل از این که از فروشگاه بروم هیجان زده به دنبالم دوید و گفت : اینمله تکرار کردم دو مشتری وارد مغازه شدند آن جمله این بود : اکنون موعد مقرر است امروز روز خوشی اقبالی حیرت انگیز من است . پس جمله کار خود را کرده بود
چه بسیارند مردمی که منظور خود را با کلمات بی پروا و با اغرار بیان میکنند . من بسیاری از موضوعات درس هایم را در بسین مردم پیدا میکنم ..کثلا دختر جوانی که مجله ای میخواست تا در زمان انتظار نگاهی به آن بیاندازد به منشی گفت .....