همه ما در زندگی ما در شرایطی قرار می گیریم که باید تصمیمات مهمی برای ادامه زندگی خودمان اتخاذ کنیم. گاهاً شرایط آنقدر سخت است که ممکن است ناچار به کارهایی که دوست نداریم شویم. رمانی که امروز می خواهیم آن را معرفی کنیم می تواند یک از واقعیت های تلخ جامعه را به تصویر بکشد. رمان سنگ قلب مغرور از جمله رمان های عاشقانه است که در آن اتفاق های جامعه لمس می شود. شخصیت این داستان دختری است که خانواده اش را از دست داده می بیند و برای گذران زندگی خود، مجبور به کار در اداره ای می شود که از قضا رئیس شرکت قلب سنگ و مغروری دارد. ماجرای رمان آنجایی شکل می گیرد که دختر رمان ما، دوستی که دارد مادربزرگش نیاز به عمل قلب دارد، اما هزینه عمل بسیار بالاست و دختر به دوستش قول می دهد که هر جور که بتواند این پول را تهیه کند.
احتمالاً حدس زده اید که راه تهیه کردن پول توسط دختر چطور باید باشد. بله! دختر رمان به رئیس اداره اش رو می اندازد اما رئیس در قبال دادن هزینه عمل، از دختر می خواهد که صیغه یک روزه او شود. این اتفاق و چنین درخواست هایی اگر چه زیاد رخ می دهد اما در رمان سنگ قلب مغرور به طرز دیگری پیش میرود که خواننده را مجاب به خواندن ادامه رمان می کند. با این تفاسیر فکر می کنید که حال و روز دختر رمان و حال مادربزرگ رفیقش چه خواهد شد؟ پیشنهاد می کنیم این رمان را که در تعداد صفحات بالا نوشته شده است را حتماً مطالعه کنید. نحوه نوشتن و روان بودن رمان یکی از خصوصیات این رمان می باشد که خواندن را سخت نخواهد کرد. در ادامه این نوشتار می توانید لینک دانلود رمان سنگ قلب مغرور را مشاهده و دانلود کنید.
بخشی از رمان سنگ قلب مغرور
از خانه امدمبیرون از خانه ای که یک سال پیش خریم . من مهرا عظیمی هستم . 22 ساله اصالتا مال استان سمنان ولی به خاطر شغل پدرم در شمال مجبور به زندگی شدیم .3 سال پیش که خانواد مو از دست دادم داغون شدم 6 ماه افسردگی شدید داشتم ولی بلاخره تونستم خودم و جمع کنم و .....
- آقای سعیدی لازم نیست شما ره حنجرت فشار بیاری خودم مسدله رو حل میکنم با این حرفم مهرا سریع نگاهش و از لباسش گرفت و با خشم به من چشم دوخت چند ثانیه خیره موند روم و بعد اومد جلو و با دستش به لباسش اشاره کرد و گفا : جدا ؟ خدمتکارتون این گند رو کشید به لباسم اونقت حق داد زدن سرشو نداریم ... میخواین مسئله حل منین میشه بپرسم چطوری؟ سرد و مغرور بهش نگاه کردم . حالا حوری خانم و سام و زهره و چند تا از همکارای شرکت هم به جمعمون اضافه شدن ....